سُوۡرَةُ الزّخرُف
.
بِسۡمِ ٱللهِ ٱلرَّحۡمَـٰنِ ٱلرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
حم ﴿١﴾
حا . ميم .
وَالْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿٢﴾
سوگند به قرآن ! كه خود روشن و روشنگر ( عقائد و احكام آسماني ) است .
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٣﴾
ما قرآن را به زبان عربي فراهم آوردهايم تا شما ( بتوانيد پي به اعجاز آن ببريد و معاني و مفاهيم آن را ) درك كنيد .
وَإِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَابِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ ﴿٤﴾
قرآن كه در لوح محفوظ در پيش ما است ، والا و استوار است .
أَفَنَضْرِبُ عَنْکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَنْ کُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِینَ ﴿٥﴾
آيا ما اين قرآن را ( كه مايه بيداري و راهيابي شما است ) از شما بازگيريم ( و شما را به خود واگذاريم و با آيات حياتبخش آن رهنمودتان نسازيم ) بدان خاطر كه شما مردمان متجاوز و اسرافكاريد ؟ ! ( هرگز چنين نميكنيم . بلكه قرآن را بر شما نازل مينمائيم تا دلهائي كه اندك آمادگي دارند ، تكان بخورند و به راه آيند ، و گمراهاني چون شما ، فرداي قيامت حجّتي در دست نداشته باشند ) .
وَکَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِیٍّ فِی الأوَّلِینَ ﴿٦﴾
( فرستادن پيغمبري به سوي شما چرا بايد عجيب باشد ؟ قبلاً ) ما پيغمبران زيادي را به ميان ملّتهاي پيشين روانه كردهايم .
وَمَا یَأْتِیهِمْ مِنْ نَبِیٍّ إِلا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿٧﴾
هيچ پيغمبري به پيش آنان نميآمد ، مگر اين كه او را مورد استهزاء قرار ميدادند .
فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا وَمَضَى مَثَلُ الأوَّلِینَ ﴿٨﴾
( رويگردانيها و تمسخرها هم بيكيفر نمانده است ) و ما كساني را هلاك كردهايم كه نيرومندتر از اينها هم بودهاند و قدرت بيشتري هم داشتهاند . نمونههائي از داستان پيشينيان ( بارها در قرآن به ميان آمده و ) گذشته است .
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ لَیَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ ﴿٩﴾
اگر از مشركان بپرسي كه چه كسي آسمانها و زمين را آفريده است ، قطعاً خواهند گفت : خداوند با عزّت و بس آگاه . ( چرا كه ميدانند بتهاي ايشان چنين كاري را نكردهاند و آنان به معبودان خود حقّ خالقيّت نميدهند ) .
الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأرْضَ مَهْدًا وَجَعَلَ لَکُمْ فِیهَا سُبُلا لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٠﴾
كسي كه زمين را گاهواره ( زندگي و محلّ آرامش ) شما كرده است و در آن راههائي براي شما به وجود آورده است تا اين كه رهنمود شويد .
وَالَّذِی نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَیْتًا کَذَلِکَ تُخْرَجُونَ ﴿١١﴾
و آن كسي كه از سوي آسمان ، آبي به اندازه لازم باراند . ما با چنين آبي زمين مرده را زندگي بخشيديم ، همين گونه ( كه زمينهاي مرده با نزول باران زنده گردانده ميشوند ، شما نيز زنده گردانده ميشويد و ) بيرون آورده ميشويد ( و براي حساب و كتاب به محشر گسيل ميگرديد ) .
وَالَّذِی خَلَقَ الأزْوَاجَ کُلَّهَا وَجَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْفُلْکِ وَالأنْعَامِ مَا تَرْکَبُونَ ﴿١٢﴾
و همان كسي است كه همه جفتها ( و نرها و مادهها ، اعم از انسانها و حيوانها و گياهها ) را آفريده است . و براي شما از كشتيها و چهارپايان مركبهائي تهيّه ديده است كه بر آنها سوار ميگرديد ( و راحت و سريع راه را طي ميكنيد و بدينجا و آنجا ميرويد ) .
لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَتَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَمَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ ﴿١٣﴾
( خدا اين مراكب را آفريده است ) تا اين كه بر پشت آنها قرار بگيريد ، و هنگامي كه بر آنها سوار شديد نعمت پروردگار خود را ياد كنيد و بگوئيد : پاك و منزّه خدائي است كه او اينها را به زير فرمان ما درآورد ، و گرنه ما بر ( رام كردن و نگهداري ) آنها توانائي نداشتيم .
وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ ﴿١٤﴾
و ما به سوي پروردگارمان بازميگرديم ( و حساب و كتاب نحوه زندگي دنياي خود را بازپس ميدهيم ) .
وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا إِنَّ الإنْسَانَ لَکَفُورٌ مُبِینٌ ﴿١٥﴾
مشركان از ميان بندگان يزدان ، برخي را پارهاي از او ميدانند ( چرا كه فرشتگان را دختران خدا قلمداد ميكنند و فرزند هم جزئي از وجود پدر و مادر است كه به صورت نطفه از آنان جدا ميشود ) . واقعاً انسان بس ناسپاس و كفرپيشه آشكاري است .
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا یَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاکُمْ بِالْبَنِینَ ﴿١٦﴾
آيا از ميان چيزهائي كه خدا ميآفريند ، دختران را براي خود برگزيده است و پسران را ويژه شما كرده است ؟
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِ مَثَلا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ ﴿١٧﴾
در حالي كه هرگاه يكي از آنان را به همان چيزي مژده دهند كه نظير و شبيه براي خداي مهربان ميسازد ، چهرهاش ( از فرط ناراحتي ) سياه ميشود و مملوّ از خشم و كين ميگردد !
أَوَمَنْ یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ ﴿١٨﴾
آيا كسي را كه در لابلاي زينت و زيور پرورش مييابد ، و به هنگام گفتگو و كشمكش در بحث و مجادله ( به خاطر حيا و شرم و عاطفه نازكي كه دارد ) نميتواند مقصود خود را خوب و آشكار بيان و اثبات كند ، ( فرزند خدا ميدانيد و پسران را فرزند خود ؟ ! ) .
وَجَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَیُسْأَلُونَ ﴿١٩﴾
آنان فرشتگان را كه بندگان خداي مهربانند ، مؤنّث بشمار ميآورند ( و دختران خدا قلمداد مينمايند ! ) . آيا ايشان به هنگام آفرينش فرشتگان حضور داشتهاند و خِلقتشان را مشاهده نمودهاند ؟ ! اظهارنظر و گواهي ايشان ( بر اين عقيده بياساس ، در نامههاي اعمالشان ) ثبت و ضبط ميشود و ( در روز قيامت ، از سوي خدا ) بازخواست ميگردند .
وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُ مَا عَبَدْنَاهُمْ مَا لَهُمْ بِذَلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلا یَخْرُصُونَ ﴿٢٠﴾
و ميگويند : اگر خدا ميخواست ما فرشتگان را پرستش نميكرديم . آنان كمترين اطّلاع و كوچكترين خبري از اين ( رضايت الهي ) ندارند ! ايشان سخنانشان جز بر پايه حدس و گمان و تخمين نيست .
أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِکُونَ ﴿٢١﴾
يا اين كه ما كتابي را پيش از اين قرآن ، بدانان دادهايم و آنان بدان چنگ زدهاند ( و آن كتاب افتراء ايشان را تأييد ميكند ؟ ) .
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُهْتَدُونَ ﴿٢٢﴾
بلكه ايشان ميگويند : ما پدران و نياكان خود را بر آئيني يافتهايم و ما نيز بر پي آنان ميرويم ( و راه بتپرستي را در پيش ميگيريم ) .
وَکَذَلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ فِی قَرْیَةٍ مِنْ نَذِیرٍ إِلا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَى آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ ﴿٢٣﴾
همين گونه در هيچ شهر و دياري پيش از تو ( پيغمبر ) بيمدهندهاي مبعوث نكردهايم مگر اين كه متنعّمان ( خوشگذران و مغرور از ثروت و قدرت ) آنجا گفتهاند : ما پدران و نياكان خود را بر آئيني يافتهايم ( كه بتپرستي را بر همگان واجب كرده است ) و ما هم قطعاً ( بر شيوه ايشان ماندگار ميشويم و ) به دنبال آنان ميرويم .
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکُمْ بِأَهْدَى مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَیْهِ آبَاءَکُمْ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ کَافِرُونَ ﴿٢٤﴾
( پيغمبرشان بديشان ) ميگفت : آيا اگر من آئيني را هم براي شما آورده باشم كه از آئيني هدايتبخشتر باشد كه پدران و نياكان خود را بر آن يافتهايد ( باز هم از گذشتگان خود پيروي ميكنيد و بر بتپرستيخويش ميرويد و دست به دامان تقليد ميشويد ؟ ) ميگفتند : ( آري ! چنين است و ) اصلاً ما به چيزي كه ( با خود آوردهايد و ) بدان مأمور و مبعوث شدهايد ، باور نداريم .
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانْظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿٢٥﴾
پس ما از ايشان انتقام گرفتهايم ( و آنان را به مجازات سخت دنيوي گرفتار ساختهايم . اي مخاطب انديشمند ) بنگر عاقبت كار تكذيبكنندگان ( پيغمبران ، به كجا كشيده است و ) چگونه شده است .
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ لأبِیهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِی بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ ﴿٢٦﴾
( اي پيغمبر ! ) براي تكذيبكنندگان معاصر بيان كن گوشهاي از داستان ابراهيم را . وقتي ابراهيم به پدر و قوم خود گفت : من از معبودهائي كه ميپرستيد بيزارم .
إِلا الَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُ سَیَهْدِینِ ﴿٢٧﴾
بجز آن معبودي كه مرا آفريده است . ( او را خواهم پرستيد ) چرا كه او مرا ( به راه حق ) رهنمود خواهد كرد .
وَجَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿٢٨﴾
ابراهيم توحيد را به عنوان شعار يكتاپرستي در ميان قوم خود باقي گذاشت ، تا اين كه ايشان ( بدان ايمان آورده و ) برگردند .
بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّى جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِینٌ ﴿٢٩﴾
( مشركان اميد ابراهيم را برآورده نكردند و برنامهاش را پياده ننمودند و من هم در عقوبت ايشان عجلهاي نكردم ) بلكه من اينان و پدرانشان را از مواهب دنيا بهرهمند ساختم تا ( قرآن فراخواننده مردمان به ) حق ( و حقيقت ) ، و پيغمبر روشنگري به نزدشان آمد .
وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ کَافِرُونَ ﴿٣٠﴾
هنگامي كه قرآن به پيش ايشان آمد ، گفتند : اين جادو است و ما بدان باور نداريم .
وَقَالُوا لَوْلا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ ﴿٣١﴾
گفتند : چرا اين قرآن بر مرد بزرگواري از يكي از دو شهر ( مكّه و طائف ) فرو فرستاده نشده است ؟ !
أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَةُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ ﴿٣٢﴾
آيا آنان رحمت پروردگار تو را تقسيم ميكنند ( و كليد رسالت را به هر كس كه بخواهند ميسپارند ؟ ) . اين مائيم كه معيشت آنان را در زندگي دنيا ميانشان تقسيم كردهايم . و برخي را بر برخي ديگر برتريهائي دادهايم ، تا بعضي از آنان بعضي ديگر را به كار گيرند ( و به يكديگر خدمت كنند ) . و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمعآوري ميكنند بهتر است ( كه نبوّت است و نبوّت از همه مقامات برتر است ) .
وَلَوْلا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ ﴿٣٣﴾
اگر ( بهرهمند شدن كفّار از انواع مواهب مادي ) سبب نميشد كه همه مردم ( تمايل به كفر پيدا كنند و در گمراهي ) ملّت واحدي گردند ، ما براي كساني كه به خداوند مهربان باور نميداشتند خانههائي با سقفهائي از نقره فراهم ميآورديم ، و براي آنان پلّهها و نردبانهاي سيمين ترتيب ميداديم كه از آنها بالا روند . ( چرا كه نعمت چندروزه حيات بيارزش است و در مقابل نعمت جاويدان آخرت چيزي به حساب نميآيد ) .
وَلِبُیُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَیْهَا یَتَّکِئُونَ ﴿٣٤﴾
و براي خانههايشان درهائي فراهم ميآورديم ، و تختهائي نقرهاي كه بر آنها تكيه ميزنند و ميلمند ترتيب ميداديم .
وَزُخْرُفًا وَإِنْ کُلُّ ذَلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَالآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ ﴿٣٥﴾
و زر و زيور و انواع وسائل تجمّلي و زينتآلات بديشان ميداديم . امّا همه اينها متاع زندگي اين جهاني است ، و آخرت در پيشگاه پروردگارت براي پرهيزگاران آماده است ( و نعمت سراي جاويدان كه از آن خداپرستان است ، با نعمت جهان گذران قابل مقايسه نيست ) .
وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ ﴿٣٦﴾
هر كس از ياد خدا غافل و روگردان شود ، اهريمني را مأمور او ميسازيم ، و چنين اهريمني همواره همدم وي ميگردد ( و گمراه و سرگشتهاش ميسازد ) .
وَإِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِیلِ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿٣٧﴾
شياطين اين گروه را از راه ( خدا ) بازميدارند و ( به گونهاي گمراهي را در نظرشان ميآرايند كه ) گمان ميكنند ايشان هدايتيافتگان حقيقي هستند .
حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قَالَ یَا لَیْتَ بَیْنِی وَبَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرِینُ ﴿٣٨﴾
تا آن گاه كه چنين كسي ( همراه با چنان اهريمني ، در قيامت ) به پيش ما ميآيد ، ( رو بدين همنشين نفرتانگيز ميكند و نادمانه ) ميگويد : كاشكي ! ميان من و ميان تو ، به اندازه مشرِق و مغرب فاصله بود ! ( اي واي من ! ) چه همدم و همنشين بدي است !
وَلَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ ﴿٣٩﴾
هرگز اين گفتگوها امروز به حال شما سودي نميبخشد ، چرا كه شما ستم كردهايد ، و حق اين است كه همگي در عذاب دوزخ مشترك باشيد .
أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَمَنْ کَانَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ ﴿٤٠﴾
آيا تو ميتواني سخن خود را به گوش كران برساني ؟ و يا اين كه كوران و كساني را كه در گمراهي آشكاري هستند ، رهنمود گرداني ؟
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُمْ مُنْتَقِمُونَ ﴿٤١﴾
هرگاه تو را بميرانيم و از ميان برداريم ( و ناظر بر مجازات ايشان نباشي ) قطعاً ما از آنان انتقام خواهيم گرفت ( و به مجازاتشان خواهيم رساند ) .
أَوْ نُرِیَنَّکَ الَّذِی وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَیْهِمْ مُقْتَدِرُونَ ﴿٤٢﴾
يا ( اگر زنده بماني ) آنچه را از عذاب بديشان وعده دادهايم ، به تو نشان خواهيم داد ، زيرا ما بر آنان مسلّط و توانائيم .
فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِی أُوحِیَ إِلَیْکَ إِنَّکَ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ ﴿٤٣﴾
محكم چنگ بزن بدان چيزي كه به تو وحي شده است . چرا كه تو قطعاً بر راه راست قرار داري .
وَإِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَلِقَوْمِکَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿٤٤﴾
و قرآن مايه بيداري تو و قوم تو است ، و از شما ( درباره اين برنامه الهي ) پرسيده خواهد شد .
وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رُسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِنْ دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً یُعْبَدُونَ ﴿٤٥﴾
از ( پيروان راستين ) انبياي پيشين ما بپرس كه آيا ما معبودهائي بجز خدا را براي پرستش شدن پديدار كردهايم ؟
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّی رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ ﴿٤٦﴾
ما موسي را همراه با معجزات خود ( كه دالّ بر حقّانيّت پيغمبري او بود ) به سوي فرعون و درباريانش روانه كرديم . ( موسي بديشان ) گفت : من فرستاده پروردگار جهانيانم .
فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِآیَاتِنَا إِذَا هُمْ مِنْهَا یَضْحَکُونَ ﴿٤٧﴾
هنگامي كه معجزات ما را بديشان نمود ، ناگهان همگي بدانها خنديدند ( و موسي و كارهايش را به مسخره گرفتند تا به ديگران بفهمانند كه دعوت او ارزش برخورد جدّي را ندارد و قابل تأمّل و بررسي نيست ) .
وَمَا نُرِیهِمْ مِنْ آیَةٍ إِلا هِیَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا وَأَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ﴿٤٨﴾
هيچ معجزهاي بديشان نمينموديم مگر اين كه يكي از ديگري بزرگتر و مهمتر بود . و ( هنگامي كه به سركشي خود ادامه دادند و بر لجاجت خويش افزودند ) ايشان را به انواع بلايا گرفتار كرديم تا اين كه ( از گمراهي خود ) برگردند و توبه كنند .
وَقَالُوا یَا أَیُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِنْدَکَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿٤٩﴾
( هنگامي كه بلايا ايشان را فرا گرفت ، از موسي كمك طلبيدند ) و گفتند : اي جادوگر ! پروردگار خود را برايمان با توسّل به عهدي كه با تو كرده است به كمك بخوان ، ( تا ما را از اين درد و رنج و بلا و مصيبت رهائي بخشد ، و مطمئن باش كه ) ما راه هدايت را پيش خواهيم گرفت .
فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ یَنْکُثُونَ ﴿٥٠﴾
امّا هنگامي كه عذاب و مصائب را از ايشان به دور داشتيم و برطرف ساختيم ، آنان هرچه زودتر عهدشكني كردند .
وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَذِهِ الأنْهَارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی أَفَلا تُبْصِرُونَ﴿٥١﴾
فرعون در ميان قوم خود ندا درداد و گفت : اي قوم من ! آيا حكومت و مملكت مصر ، و اين رودبارهائي كه در زير ( كاخها و قصرهاي ) من روانند ، از آن من نيست ؟ مگر ( ضعف موسي و شكوه مرا ) نميبينيد ؟
أَمْ أَنَا خَیْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِی هُوَ مَهِینٌ وَلا یَکَادُ یُبِینُ ﴿٥٢﴾
اصلاً من برترم از اين مردي كه حقير و ضعيف ( و از خانواده پائين و از طبقه پستي ) است و هرگز نميتواند گويا سخن بگويد و مراد خويش را روشن بيان دارد .
فَلَوْلا أُلْقِیَ عَلَیْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلائِکَةُ مُقْتَرِنِینَ ﴿٥٣﴾
( اگر راست ميگويد كه پيغمبر خدا و داراي مقام والا است ) پس چرا دستبندهاي زرين بدو داده نشده است ( تا دستبندها نشانه عظمت و رياست او باشد ؟ ) و يا چرا فرشتگان همراه او نيامدهاند ( تا صداقت گفتار و ادّعاي رسالت او را تأييد كنند و براي پيروزي او بكوشند و بجنگند ؟ ) .
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ ﴿٥٤﴾
فرعون ( براي ادامه خودكامگي خود ) قوم خويش را فرومايه و ناآگاه بارآورد ( و آنان را در سطح پائيني از فرهنگ و رشد فكري نگاه داشت ) و ايشان هم از او فرمانبرداري و پيروي كردند . آنان قومي فاسق ( و خارج از اطاعت فرمان خدا و حكم عقل ) بودند .
فَلَمَّا آسَفُونَا انْتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿٥٥﴾
هنگامي كه ما را ( با افراط در فساد و استمرار در طغيان ) بر سر خشم آوردند ، از آنان انتقام گرفتيم و به كيفرشان رسانديم و همه را ( در رودخانه درياگون نيل ) غرق كرديم .
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَمَثَلا لِلآخِرِینَ ﴿٥٦﴾
ما آنان را پيشگاماني ( در كفر و زندقه ) و پيشينياني ( براي كفّار و فسقه ) ، و مثالي عبرتانگيز و سرگذشتي پندآميز براي ديگران ساختهايم .
وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْیَمَ مَثَلا إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ یَصِدُّونَ ﴿٥٧﴾
هنگامي كه فرزند مريم به عنوان مثال ذكر شد ، قوم تو از آن خنديدند و سر و صدا به راه انداختند .
وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَیْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلا جَدَلا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿٥٨﴾
( مشركان ادامه دادند ) و گفتند : آيا ( به نظر شما ) معبودهاي ما بهترند يا عيسي ؟ ( به عقيده شما او به دوزخ ميرود ، پس بگذار ما و معبودهايمان كه از او هم بدترند به دوزخ برويم ! ) . آنان اين مثال را جز از روي جدال بيان نميدارند . بلكه ايشان گروهي كينهتوز و پرخاشگرند ( و براي مبارزه با تو و جلوگيري از حق ، به استدلال باطل متوسّل ميشوند ) .
إِنْ هُوَ إِلا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَیْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلا لِبَنِی إِسْرَائِیلَ ﴿٥٩﴾
عيسي بندهاي بيش نبود كه ما بدو نعمت خود را ارزاني داشتيم و او را نمونه و الگوئي براي بنياسرائيل كرديم .
وَلَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنْکُمْ مَلائِکَةً فِی الأرْضِ یَخْلُفُونَ ﴿٦٠﴾
اگر ما بخواهيم از شما فرزندان صالح و فرشتهگوني پديدار و در زمين جايگزين شما ميسازيم .
وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿٦١﴾
قطعاً وجود عيسي خبر از وقوع قيامت ميدهد ، و هرگز درباره قيامت شكّ و ترديد نداشته باشيد ، و از من پيروي كنيد كه راه راست اين است .
وَلا یَصُدَّنَّکُمُ الشَّیْطَانُ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿٦٢﴾
( به هوش باشيد ) شيطان شما را ( از راه خدا و از توجّه به سرنوشتتان در رستاخيز ) بازندارد . او دشمن آشكار شما است . ( پس مواظب وي باشيد ) .
وَلَمَّا جَاءَ عِیسَى بِالْبَیِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُکُمْ بِالْحِکْمَةِ وَلأبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِیعُونِ ﴿٦٣﴾
هنگامي كه عيسي با در دست داشتن معجزات آشكار و آيات روشن ( به پيش بنياسرائيل ) آمد ، گفت : من شريعت حكيمانهاي را ( درباره مبدأ و معاد و نيازهاي زندگي بشر ) براي شما آوردهام ، و آمدهام تا برايتان برخي از امور ( ديني ) را روشن گردانم كه در آنها اختلاف ميورزيد . پس از خدا بترسيد و از من پيروي كنيد .
إِنَّ اللَّهَ هُوَ رَبِّی وَرَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِیمٌ ﴿٦٤﴾
به طور قطع خداوند پروردگار من و پروردگار شما است ، پس او را پرستش كنيد ، راه راست اين است .
فَاخْتَلَفَ الأحْزَابُ مِنْ بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ یَوْمٍ أَلِیمٍ ﴿٦٥﴾
گروهها و دستهها ( ي اهل كتاب نسبت به عيسي ) در ميان خود به اختلاف پرداختند ( و هر يك او را به ناميخواندند و راه افراط و تفريط در پيش گرفتند ) . واي بر كساني كه ستم كردند ! چه عذاب دردناكي در روز قيامت گريبانگيرشان ميگردد !
هَلْ یَنْظُرُونَ إِلا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِیَهُمْ بَغْتَةً وَهُمْ لا یَشْعُرُونَ ﴿٦٦﴾
آيا منتظر همين هستند كه قيامت ناگهاني و در حالي كه از آن بيخبرند به سروقتشان بيايد ؟
الأخِلاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلا الْمُتَّقِینَ ﴿٦٧﴾
دوستان ، در آن روز ، دشمنان يكديگر خواهند شد ، مگر پرهيزگاران .
یَا عِبَادِ لا خَوْفٌ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ وَلا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿٦٨﴾
اي بندگان ( پرهيزگار ) من ! امروز نه بيمي بر شما است ( كه عذاب و عقابي گريبانگيرتان شود ) و نه غم و اندوهي داريد .
الَّذِینَ آمَنُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا مُسْلِمِینَ ﴿٦٩﴾
آن بندگاني كه به آيههاي ما ايمان آوردهاند و مسلمان و مطيع فرمان ( آفريدگار خود ) بودهاند .
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ ﴿٧٠﴾
شما و همسرانتان به بهشت درآئيد ، در آنجا شادمان و شادكام و مكرّم و محترم خواهيد بود .
یُطَافُ عَلَیْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَکْوَابٍ وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأنْفُسُ وَتَلَذُّ الأعْیُنُ وَأَنْتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ﴿٧١﴾
برايشان كاسهها و جامهاي زرين به گردش انداخته ميشود ، و هرچه دل بخواهد و هرچه چشم از آن لذّت ببرد ، در بهشت وجود دارد ، و شما در آنجا جاودانه خواهيد بود .
وَتِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِی أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٧٢﴾
اين بهشتي است كه به سبب كارهائي كه ميكردهايد ، بدان دست يافتهايد .
لَکُمْ فِیهَا فَاکِهَةٌ کَثِیرَةٌ مِنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿٧٣﴾
در آنجا برايتان ميوههاي فراوان و جوراجوري است كه از آنها ميخوريد و استفاده ميكنيد .
إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فِی عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿٧٤﴾
بزهكاران ، جاودانه در عذاب دورخ ميمانند .
لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَهُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ ﴿٧٥﴾
عذابشان كاسته نميگردد و سبك نميشود ، و آنان در ميان عذاب ، اندوهناك و نوميد و خاموش ميمانند .
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَکِنْ کَانُوا هُمُ الظَّالِمِینَ ﴿٧٦﴾
ما بديشان ستم نكردهايم ( كه آنان را بدين عذاب گرفتار ساختهايم ) وليكن خودشان به خويشتن ستم كردهاند ( كه با انجام كارهاي زشت و بيراهه رفتن ، خود را به دوزخ انداختهاند ) .
وَنَادَوْا یَا مَالِکُ لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّکَ قَالَ إِنَّکُمْ مَاکِثُونَ ﴿٧٧﴾
آنان فرياد ميزنند : اي مالك ! پروردگارت ما را بميراند و نابودمان گرداند ( تا بيش از اين رنج نبريم و از اين عذاب دردناك آسوده شويم . او بديشان ) ميگويد : شما ( اينجا ) ميمانيد ( و مرگ و مير و نيستي و نابودي در كار نيست ) .
لَقَدْ جِئْنَاکُمْ بِالْحَقِّ وَلَکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ﴿٧٨﴾
( خداوند بديشان پيام ميدهد كه ) ما حق را براي شما آورديم ( و توسّط پيغمبران برايتان فرو فرستاديم ) ولي اكثر شما حق را نپسنديديد و آن را دشمن داشتيد .
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ﴿٧٩﴾
بلكه ، آنان تصميم محكمي ( بر توطئه قتل محمّد ) گرفتند و ما نيز اراده محكم و تغييرناپذيري كرديم ( درباره مجازات سخت و كيفر دادنشان در دنيا و آخرت ) .
أَمْ یَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَیْهِمْ یَکْتُبُونَ ﴿٨٠﴾
آيا گمان ميبرند كه ما اسرار پنهاني و سخنان درگوشي آنان را نميشنويم ؟ ! آري ! ( ما آگاه از راز و رمز ايشان و شنواي نجواي آنان بوده و ) گذشته از اين ، فرشتگان مأمور ما در كنارشان حاضر و بر اعمالشان ناظرند و ( همه كردار و گفتارشان را ) مينويسند وثبت و ضبط ميكنند .
قُلْ إِنْ کَانَ لِلرَّحْمَنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِینَ ﴿٨١﴾
بگو : اگر خداوند مهربان فرزندي ميداشت ، من نخستين كسي بودم كه چنين ( فرزندي را ) پرستش ميكردم ( چرا كه من ايمان و اعتقادم به خدا بيشتر و شناخت و آگاهيم فزونتر است . امّا خدا نيازي به فرزند ندارد ، و بندگاني چون عُزَير و عيسي و فرشتگان كي خود را فرزند خدا ناميدهاند ؟ ! ) .
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ ﴿٨٢﴾
خداوندگار آسمانها و زمين و عرش ( و تخت سلطنت مجموعه عالم هستي ) پاك و منزّه از اين توصيفهائي است كه ( درباره او ) ميكنند .
فَذَرْهُمْ یَخُوضُوا وَیَلْعَبُوا حَتَّى یُلاقُوا یَوْمَهُمُ الَّذِی یُوعَدُونَ ﴿٨٣﴾
آنان را به حال خود واگذار تا در باطل غوطهور گردند و سرگرم بازي شوند ، تا برخورد ميكنند به روز قيامتي كه بديشان وعده داده ميشود ( و سرانجام تلخ اعمال زشت و افكار پلشت خود را ميبينند ) .
وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَهٌ وَفِی الأرْضِ إِلَهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ ﴿٨٤﴾
خدا آن كسي است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود ، و او حكيم و عليم است .
وَتَبَارَکَ الَّذِی لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَعِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٨٥﴾
بزرگوار و داراي خير و بركت آن كسي است كه شاهي و مملكت آسمانها و زمين ، و هر آنچه ميان آن دو است از آن او است ، و آگاهي از وقوع قيامت ويژه او ، و همه شما ( در آخرت ، براي حساب و كتاب و جزا و سزا ) به سوي او برگردانده ميشويد .
وَلا یَمْلِکُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلا مَنْ شَهِدَ بِالْحَقِّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ﴿٨٦﴾
معبودهائي كه مشركان بجز خدا به فرياد ميخوانند و ميپرستند قدرت و توانائي هيچ گونه شفاعت و ميانجيگري را ندارند ، مگر كساني كه آگاهانه بر حق شهادت و گواهي داده ( و خدا را به يگانگي پرستيده ) باشند ( همچون عيسي و عُزَير و فرشتگان ) .
وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ ﴿٨٧﴾
اگر از مشركان بپرسي ، چه كسي آنان را آفريده است ؟ مؤكّدانه ميگويند : خدا ! پس چگونه ( از عبادت حق تعالي ) منحرف ميشوند ( و متوجّه پرستش چيزهاي ديگري ميگردند ؟ ! ) .
وَقِیلِهِ یَا رَبِّ إِنَّ هَؤُلاءِ قَوْمٌ لا یُؤْمِنُونَ ﴿٨٨﴾
و ( خدا آگاه است ) از گفتار محمّد كه گفت : پروردگارا ! اينها قومي هستند كه ايمان نميآورند .
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَقُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ﴿٨٩﴾
پس از آنان روي بگردان و بگو : بدرود ! بعدها خواهند دانست ( كه براي خود چه آشي پختهاند و چه آتش سوزاني و عذاب دردناكي را فراهم ساختهاند ! ) .